تو با من

             خنده هایـت مال مردم


          نگاه آشنایـت مال مردم


        هوسهایـت در آغوش رقیـبان


غمت از من

              وفایـت مال مردم

Father: I want you to marry a girl of my choice
پدر: من میخوام از تو که با تیکه ای که من برات انتخاب کردم ازدواج کنی و گرنه از ارث محروم میشی

Son: "I will choose my own bride!"
پسر: من خودم عروسم رو انتخاب میکنم

Father: "But the girl is Bill Gates's daughter."
پدر: اما این دختری که من میگم دختر بیل گیتس هست ها خر نشو پسر بیا اینو بگیر

Son: "Well, in that case...ok"
پسر: اااااااااااااااا حتما چه دختر خوبی هم انتخاب کردی

Next Father approaches Bill Gates.
بعد از ابن موضوع پدر رفت پیش بیل

Father: "I have a husband for your daughter."
پدر: من 1 شوهر خوب واسه دخترت دارم

Bill Gates: "But my daughter is too young to marry!"
بیل: اما دختر من خیلی جونه ها واسه ازدواج نه غذا بلد هست درست که نه بچه داری بلده نه شوهر داری

Father: "But this young man is a vice-president of the World Bank."
پدر: اما بیلی این مرد جوانی که من میگم نایب ریس وورد بانک هست ها خوب چیزی هست ها

Bill Gates: "Ah, in that case...ok"
بیل: اااااااا حتما فردا شب منتظرم بیاید

Finally Father goes to see the president of the World Bank.
اخر سر بابای زرنگ رفت پیش ریس وورد بانک

Father: "I have a young man to be recommended as a vice-president."
پدر : من بک مرد جون رو میخوام بهت معرفی کنم برای پست نیابت ریسی

President: "But I already have more vice- presidents than I need!"
رییس: انا .. من خودم بیش از نیازم نایب دارم

Father: "But this young man is Bill Gates's son-in-law."
پدر: اخه اینی که من میگم داماد بیل گیتس هست ها

President: "Ah, in that case...ok"
رییس: اه ایول حتما


This is how business is done




پ.ن 1: پدر کجایی که ببینی بفیه بابا ها چی کارا میکنن واسه پسر هاشون
پ.ن 2: این ترجمه زیاد تر هست من حرف های که این شخصیت ها تو دلشون زدن رو هم براتوت ترجمه کردن
پ.ن3 : کسی میدونه بیل گیتس بازم دختر داره یا نه ؟؟؟

وقته غصه ها سر رسیده
شادی از خونه پرکشیده
تو رو برد اون که افریده
میدونم این جبر زمونه
همه میریم به یه بهونه
وای که بی تو شدم دیوونه
مرگ تو رو باور ندارم
بی تو تنهام یاور ندارم
رفتی پدربزرگ واسه همیشه
مهرت از دل بیرون نمیشه
تو زنده ای برام همیشه
کاشکی میمرد نفس تو سینه ام
تا رفتنه تو رو نبینم
بیزار از زمان و زمینم
کاشکه میدیم
لحظه اخر
تو رو که بودی خسته در بستر
تا تو میگفتی هر انچه داشتی
تو دلم حسرت جا نمیذاشتی
تا که خون جاریه تو رگهام
اسم تو میمونه روی لبهام

پدر بزرگ

چشم من بیا من و یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه مگه کاری میشه کرد؟
کاری از ما نمیاد زاری بکن
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تمومه ابرای آسمونا
کاشکی میداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کنن
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
قصهء گذشته های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تاقیامت اشک حسرت ببارم
دل هیشکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمام اشکش و کم میاره....؟


 



 


 


امروز پدر بزرگ من رفت پیش خدا


                       رفت پیش خدا


                      رفت پیش خدا


                       رفت پیش خدا


                       رفت پیش خدا


برای شادی روحش دعا کنید...


 

فیفا ۲۰۰۴

 

 

 دیشب انقدر فیفا۲۰۰۶بازی کردم تا از ناحیه زانو مصدوم شدم

 

 

واسه فراری نداره کاری

میگذره از مرز خطر