جوجه کلاغ دست میزند

اداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو


با توام

 بهش دست زدم


نشکست



جوجه کلاغ ناراحت میشود



امروز یکی از بهترین دوستام از دستم رفت
خیلی دوستش داشتم خیلی
درسته این اخرا همش با هم جرو بحث میکردم ولی همش الکی و دوستانه بود
خیلی دوستش داشتم خیلی دلم براش تنگ میشه

مجبور شد به خاطر مامانش برگرده
انیس  کسی هست که هیچوقت فراموشش نمیکنم
  
خیلی دوستش دارم 
به قول مامانم یکی ۱ روز هست ۱ روز نیست 

برا دیدن عکس من و انیس اینجا رو کلیک کنید

اخبار هفته :


۱ -
این هفته روز معلم بود قرار بود تاتر اجرا کنیم که کنسل شد حالا نمیدونم که کلا تاتر پیچونده شده یا بچه های تاتر ما رو پیچوندن 
 ۲- ۱ شاگرد جدید گرفتم اون ۲ تای که نیومده بودن رو کروت پیچوند
۳ - دارم کتاب شازده کوچولو رو میخونم کتاب خوبی هست شما ها هم حتما بخونید 
۴ فکر کنم بر گردم هیچی نباشم میتونم ۱ مترجم خوب بشم 
۵-بد ترین اتفاق عمرم افتاد  تو این هفته که اونم رفتن انیس در ساعت ۱۲:۳۰ امروز بود 
خیلی ناراحتم  تا حالا هیچوقت از از دست دادن ۱ دوست انقدر ناراحت نشده بودم اولین بار هست که تو عمرم بخاطر ار دست دادن دوست انقدر ناراحتم
۶- این هفته هفته گندی بود دلیلش هم رفتن انیس بود . جای خالیش همیشه احساس میشه
۷- این حجازی هم که میخواد از شهرت علی پروین استفاده کنه . بهش رای ندید به قالی باف رای بدید

غم دنیا رو دوشم بود به ابروم خم نیومد
گذشت من یه دریا بود و بخشش کم نیومد
تحمل که مرامم شد گرفتاری به نامم شد
تو این دنیای آشفته خدا شکرت کلامم شد
صبور بودم صبور بودم یه کوه پر غرور بودم
توی تاریکی و ظلمت یه روزن پر ز نور بودم
اگر دل را به کس بستم دلم را هدیه کرد دستم
بدی دیدم و بخشیدم به بدبینی نپیوستم
من از دنیا نترسیدم به عمق غصه خندیدم
چرا آخر خدا را من همیشه در کنار دیدم
تو این دنیای آشفته خدا شکرت کلامم شد
خدا شکرت مرامم شد

ادمای دورو برم
مثل مهره های شطرنج میمونن واسه من
خیلی حال میده ادم با هرکدوم از این مهره هاش که خودش ۱ حریفه
حریفش رو میبره

پ . ن : تو شطرنج زندگی من کاسپاروفم

به سرعت دارم پیشرفت میکنم
                      کلی کار سرم ریخته 
                           به شدت وقت کم دارم میارم 
           






میدونستم که دل سرد تو موندنی نیست . . . . . . . . . . .  

سلام
امروز خیلی روز خوب بود  
از صبح همه چی خوب بود ۱ شاگرد هام نیو مد به کروت گفتم میکشمش
از صبح همه چی خوب بود تا شب که ۱  اس م اس بدستم رسید که ۱ خرده حالم رو  گرفت
امان از این دل تنگی دوری
 دوری از خانواده بد دردی هست
البته واسه بعضی ها خوب هست واسه بعضی ها بد
خلاصه چند وقت هست وقت کم میارم ۱ عالمه وقت کم آوردم 
کالی کار دارم ولی اگر شبانه روز ۳۲ هست هم میشد من وقت کم میاوردم
فعلا که شادم

در مورد پست قبلی ذکر کنم
که این مطلب از کتاب خانه ای در مه اثر پاپلو دایو فرانچسکا هست که ۱ کمی تغییر دادم در ضمن منظور من شخص خاصی بود که خودش میدونه من چند بار ذکر کدم که با شما نیستم
من اسم کتاب رو ننوشتم تا برخورد دوستان رو بدونم در کل اگر به کسی بر خورد معذرت میخوام مقصر نویسنده کتاب هست شما به بزرگواری خودتون ببخشید
در ضمن اگر لطف کنید آدرس ایمیل خودتون رو وارد کنید ممنون میشم چون شاید مجبور باشم ۱ سری از دلایل رو در وب لاگ نیارم و اگر شما ادرس ایمیل بدید برا شما میفرستم تا متوجه بشید چرا !!

امروز هم شدم معلم خصوصی زبان هنوز خودم زبانم خوب نیست ولی آقای هویج ( کروت ) گفت ما هم با جون و دل قبول کردیم  ۳ تا دانش اموز گرفتم
که ۲  تا شون رو خدا نصیت گرگ بیابون نکنه  اولیش هم تصمیم داره واسه من دوست دختره چینی پبدا کنه ( خدا خیرش بده )  منم گفتم برو حالا پیدا کن ببینم ازش خوشم میاد یا نه !!
فعلا با حق

پ.ن : آقا شهاب شما از کجا منو میشناسی که میگی اون حرفها در شان  من بوده یا نه



دیدی گفتم . . . . . . .