حرفای تو یه دروغه، که دلم رو میشکنه
اما قلب من می گه، که از تو دل نمی کنه
نم نم بارون آبی ، توی کوچه میزنه
توی خلوت دلم ، پرنده پر نمیزنه

گریه ابرا دروغه ، قصه چشات دروغه
دارم از نگات می خونم، همه حرفات دروغه
دروغه ، دروغه، دروغه........

خسته شدم طاقت غم ندارم
عاشقیو باید یادت بیارم
دروغ نگو مال منی همیشه
حرفات دیگه باور من نمیشه
برو ولی اینو باید بدونی
هیچکی دیگه عاشق تو نمیشه

گریه ابرا دروغه ، قصه چشات دروغه
دارم از نگات می خونم، همه حرفات دروغه
دروغه ، دروغه، دروغه........

فکر نکن با رفتنت ، من همیشه بی قرارم
من برای با تو بودن، حرف تازه ای ندارم
بین ما دیگه عزیزم راه برگشتی نمونده
حالا من از تو و عشقت یه عالم فاصله دارم



گریه ابرا دروغه ، قصه چشات دروغه
دارم از نگات می خونم، همه حرفات دروغه

دروغه ، دروغه، دروغه.....

ای که با حسرت به دنیا آمدی حرفی‌ بدانی‌
آمدی عمری بمنانی‌ حسرت الود
این دو روز عمریست که مونده
دیروز و امروز و فردا
آمدی عمری بمنانی‌ حسرت الود
این همون عمر منه
عمر بی حرف منه
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
این همون عمر منه
عمر بی حرف منه
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود
آمدم عمری بمنانم حسرت الود





     دلم می خواد مثل غریبه یه گوشه دنجی بشینم ، با خودم تنهای تنهای و بیکس
دلم می خواد مثل پرستو کوچه های غم و ببینم ، که دیگه می خوام کوچ کنم ، میخوام بمیرم




دل تنها و غمینم به هوای دل دیگه پر نگیره
تک و تنها سبک بال دیگه هرگز به هوایی پر نگیره

سلام
آقا تبریک  اصلا پرسپولیس ۶ تا زد من شاد شدم
همینه میگن علی پروین سلطان هست
هیف این همه  پول که دادن به سوبل تا وقتی علی آقا هست پرسپولیس همه چی داره
هیف این علی آقا که این همه اذیتش میکنن
این همه داره واسه فوتبال زحمت میکشه اون وقت این همه اذیت هم میشه 

امید پیروزی های پر گل تر تیم علی آقا

هر کس به طریقی دل ما میشکند

بی گانه جدا دوست جدا میشکند

بی گانه اگرمیشکند حرفی نیست

ای عزیزم دل من را  تو چرا میشکنی



سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست



هزار شاکی خودش داره
خودش گیره     گرفتاره

ای بداد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت
توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی
تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقی جون پناهی



یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
ناجی عاطفه ی من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من
از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم


وقتی شب شب سفر بود
توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه ی شب
تپش حراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست
بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی
بتنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده شبو در یدی


یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دور ی
برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست
ای رفیقو آخر من
بسلامت سفرت خوش
ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه
هر جای د نیا که باشی
اونور مرز شقایق
پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت
سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق
دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت