تو دلم یه دنیا درده ، مثل رفتن تو سرده می ترسم
توی سرمای زمستون مثل یه درد بی درمون بمونم
همیشه حرفای تو، همیشه دردای تو
توی آینه دلم مثل یه برگ خزونه، مثل زخم این زمونه

تو که رفتی نمی دونی، چه جوری آخه بدونی تنهایی
داره جونمو می گیره ، وقتی که نیستی و دوری ، می میرم
تو دلم حرفت دلت، تو چشام عکس چشت
مثل یک قصه خوب ، مثل آرومی دیروز
مثل یک عکس خزونه

خیلی وقته سایه تو بر سر ندارم

چشم به در دارم ازت خبر ندارم

خیلی وقته زیر رگبار محبت پای رفتن دارم

همسفر ندارم

تو برام همه کسی تو برام هم نفسی

نمی دونم که چرا تو به من نمی رسی

جای امن بودنم گرمی آغوش توست

دلی دارم نازنین که همیشه پیش توست

کی به تو گفته دیگه تو را نمی خوام

با دلی عاشق بدنبالت نمی آیم

کی به تو گفته دیگه دوستت ندارم

گل بوسه بر سر راهت نمی کارم

به من بگو کدوم صدا با تو هنوز عاشقونه می خونه

کدوم دل درد آشنا مثل دل من به پایت می مونه

شب های من بدون تو یه آسمون بی ستاره هست

بودن تو برای من مثل تولدی دوباره هست


ای تو جاری شده در قشنگترین دقایقم
ای تو با من اشنا ناجی قلب عاشقم

ای تو پیدا شده در لحظه التهاب دل
ای تو در سکوت شب بهانه های هق هقم

کسی مثل تو،تو هرم نفسم جاری نشد
کسی جز تو به سرم دست نوازش نکشید

کسی مثل تو منو به ظلمت شب نسپرد
کسی قلب منو مثل تو به اتیش نکشید

کسی هست منو مثل تو از من نگرفت
کسی مثل تو منو اسیر تنهایی نکرد

کسی مثل تو برام آیه تاریکی نشد
کسی مثل تو تو بمن خنده رسوایی نکرد

عاقبت عشق دروغین و فریبنده تو
من و تا مرز بد لحظه بد نامی کشید

من هنوز دوزخی عشق دروغین توام
از تو این تشنه تن خسته به انتها رسید

گفتی ازعشقم حذرکن چه بَد کردم نکردم

یادمو ازسر بَدر کن چه بَد کردم نکردم

روزاول گفته بودی ولی ازتو نشنیدم

توی آینهء دیروز کاشکی فردارو میدیدم

باتوعشق آمدو گُم شد هرچه بود زیرو زبرشد

لحظه هاخالی وخسته زندگی بی هوده ترشد

گفتی ازعشقم حذرکن چه بَد کردم نکردم

فکر آزار و خطر کن چه بَد کردم نکردم

عشق اولین توبودی باتومن عشقوشناختم

ای توعشق آخرینم رفتی و دردو شناختم

باتومن عشقو شناختم باتومن زندگی ساختم

ازکسی گلایه ایی نیست اگه باختم بتو باختم

گفتی ازعشقم حذرکن چه بَد کردم نکردم

عشقمو از سر بدر کن چه بَد کردم نکردم

هرکسی پس ازتوآمد خلوت منوبهم زد

ترو باز بیادم آورد اگرازعاطفه دَم زد

هرکسی پس ازتوآمد خلوت منوبهم زد

سرنوشتِ من نبوده سرنوشتِی که رقم زد

روزاول گفته بودی ولی ازتو نشنیدم

توی آینهء دیروز کاشکی فردارو میدیدم

باتوعشق آمدو گُم شد هرچه بود زیرو زبرشد

لحظه هاخالی وخسته زندگی بی هوده ترشد

گفتی ازعشقم حذرکن چه بَد کردم نکردم

فکر آزار و خطر کن چه بَد کردم نکردم

گفتی ازعشقم حذرکن چه بَد کردم نکردم

عشقمو از سر بدر کن چه بَد کردم نکردم

          سال   ها  پیروی  مذهب    رندان   کردم           
تا به  فتوای   خرد  حرص به زندان   کردم

من به سر منزل عقنا نه به خود بردم راه     
قطع  این مر حله با مرغ  سلیمان    کردم 

سایه بر دل ریشم  فکن   ای   گنج  روان          
 که من این خانه به سودای تو ویران کردم 

توبه کردم که نبوسم لب ساقی و  کنون             
می گزم  لب که  چرا گوش به  نادان کردم


در خلاف  آمد  عادت  بطلب کام که  من      
کسب جمعیت از این زلف  پریشان  کردم

نقش مستوری ومستی نه به دست من و توست
ان چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم

دارم از لطف ازل جنت و فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم

این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در  کلبه    احزان کردم


صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
 هرچه کردم از دولت قرآن کردم

گر به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب
سال ها بندگی صاحب دیوان کردم

*عشق حواس را از دیدن عیوب منع میکند.(ارسطو)

* برای جلب علاقه باید اظهار علاقه مندی کرد. (دیل کارنگی)

* زندگان ، مردگان هستند که ایام مرخصیشان را در این دنیا میگذرانند.(موریس متر لینگ)

* هرج و مرجهای شدید همواره به استقرار حکومت دیکتاتوری منجر میگردد. ( ناپلئون بناپارد )

* هر گاه بتوانم بعد از هر شکست بخندم شجاع خواهم بود . (ناپلئون )

* یک قهرمان گناهکار در مقابل یک ترسوی بی گناه به زانو در می آید . (مثل انگلیسی)

* زینت انسان سه چیز است : 1- علم 2- محبت 3- آزادی    (افلاطون)

* سن و عادت و شغل و تجربه ، اخلاق بسیاری از مردم را اصلاح کرده است .(ناپلئون)

 اگر حد اکثر تلاشتان را کرده اید ، حتماً به مو فقیتهائی هم رسیده اید.قرار نیست همه به نهایت برسند؛همه بهترین فروشنده یا بهترین بازیکن بسکتبال نخواهند شد، با وجود این شما هم می توانید یکی از بهترین ها باشید.(مایکل جردن)

* قدر این لحظه کوتاه را بدانید و عصاره هر لحظه را بگیرید . این لحظه ، به زودی خواهد مرد و خوب یا بد دیگر با همان شکل بر نخواهد گشت.(گیوند ولین بروکس)

 

* ما مسئول نیستیم که به دیگران ثابت کنیم چه کسی هستیم.مسئولیت و وظیفه ما فقط این است که همان کس باشیم.کارهای شما نشان دهنده شخصیت شماست.واقعیت شما همان است که ظاهر می شود.مردم حق دارند هر طور که دلشان خواست، فکر کنند. اما لازم نیست هر طور فکر کردند، همان طور هم باشد . (یانلا وانزالت)

 

* خوب است که مراقب خود باشیم.خوب است که نسبت به خود مهربان باشیم . اگر با خویشتن دلسوزانه رفتار کنیم ، دیگر از دیگران توقع دلسوزی نخواهیم داشت.اگر با خود مهربان باشیم اعتماد به نفس ، مثبت اندیشی و اطمینان ما افزایش میابد .(کارلین برایس)

 

* اگر از ترسهای درونی خود رها شویم حضور ما خود به خود موجب رهائی دیگران از چنگال ترس خواهد شد.(نلسون ماندلا)

 

* اگر اعتماد به نفس نداشته باشید ، در مسابقه زندگی دو بار می بازید .اعتماد به نفس باعث میشود که حتی پیش از آغاز مسابقه پیروز شوید.(مارکوس گریوی)

 

* آن که شما را خشمگین میکند ، بر شما غالب میشود. (تونی موریسون )

 

* کسی که شهامت قبول خطر را نداشته باشد ، در زندگی به مقصود نخواهد رسید. (محمد علی کلی )

 

* اگر از هر چیزی بهترینش را نداری ، از هر چیز که داری بهترین استفاده را بکن . (شعاری در یک کلیسا)

 

* تنها کسانی تحقیر میشوند که بگذارند تحقیرشان کنند . (الکس هیلی)

 

 پیروز نشدن را میتوانم بپذیرم  ، ولی کوشش نکردن پذیرفتنی نیست. (مایکل جردن)

 

* اگر می خواهید از امکانات منحصر به فرد خود استفاده کنید، یک چیز را کنار بگذارید؛ و آن همرنگی با جماعت است.(دنیس کیمبرو)

 

* هر چه میکنید ، مترصد فرصتهائی باشید که در طول عمر فقط یک بار پیش میاید . بر اساس یافته های ما چنین فرصتهائی تقریباً ماهی یک بار دست می دهد. (جوزف مک کلندون)

 

*بهتر است بخش کوچکی از یک چیز بزرگ باشیم تا بخش بزرگی از یک چیز کوچک.(فردریک داگلاس)

 

* انتقاد دیگران را فرصتی بدانید برای بررسی و بهبود عملکردها، نه خنجری که در قلب فرو میرود . (ستد من گراهام )

 

* سعی نکنیم بهتر یا بد تر از دیگران باشیم ، بکوشیم نسبت به خودمان بهترین باشیم.(مارکوس گراوی )

 

* کسی که بر تخیل خود حاکم باشد ، بر همه چیز حاکم خواهد بود . (رابرت تاونزد )

 

 

* من واقعاً فرمول دقیقی برای موفقیت نمی شناسم ولی فرمول شکست را می دانم: سعی کنید همه را راضی نگه دارید. (بیل کازبی )

 

* تا خم نشوید، کسی نمیتواند سوارتان شود. (دکتر مارتین لوتر کینگ )

 

* هر گاه دیدید کسی به موفقیتی رسیده است که شما نرسیده اید بدانید او کارهائی کرده است که شما نکرده اید. (الحاج ملک الشباز )

 

* باید بیاموزیم که برادرانه با هم زندگی کنیم ، وگرنه احمقانه به هلاکت میرسیم .(دکتر مارتین لوتر کینگ )

 

* دیگران، خاطره زندگی ، کار، و اعمال ما را حفظ می کنند .(رزا پارکز)

 

 اگر تنها ترین تنها شوم ، باز خدا هست ؛

 او جانشین همه ی نداشتن هاست .

نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است؛

اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم ببارد

تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی.

                ای پناهگاه ابدی

تو میتوانی جانشین همه ی بی پناهی ها شوی.

                         

 

(دکتر علی شریعتی)

ماجرای جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت سکوت

جلسه ی خواستگاری... بعد از نیم ساعت سکوت

مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟
...مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه
خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟
..مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه
خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟
مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره
خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟
...مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟
...مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟
...مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد
خانواده ءعروس : زنش !!!؟؟؟


! نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین

زندگی بیشترش سوختن است
درس اموختن است
یک برادر دارم واسه من دیوارش از همه کوتاهتر است
توی روزای گرفتاری و تنگدستی من
زندگی انتظاری است که ادم از برادر داره
زندگی نیست به جز حرف محبت به کسی ورنه هر خاروخسی زنذگی کرذه بسی
زنذگی فانوسی است لب دریای خیال اویزان
می توان انرادیدو نه بیش
روشن است اما به اندازه خویش
زندگی تابلویی است نیمه راه که زسر منزل مقصود خبر می اورد
کار او هشدار است که مسافر رهش بیدار است
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد
دوسه تا کوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
زندگی زندانی است که در ان بیشتر از زندانی زندان بان دارد
زنذگی نیست به جز حرف محبت به کسی ورنه هر خار و خسی زنذگی کرذه بسی
زنذگی ذین بزرگی است که بر گردن ماست............

من شوخی را آغاز کردم، شوخی ام همه را به گریه انداخت.
اما من خیال نمی کردم که این شوخی درباره خودم بود، آه! نمی دانستم.

من گریستن را آغاز کردم، گریه ام همه را خنداند.
آه! اگر فقط می دانستم که این شوخی درباره خودم بود...

من به آسمان نگاه کردم، وبا دستم چشمانم را مالیدم.
از روی تخت افتادم، سرم از آنچه گفته بودم درد می گرفت.

تا اینکه بالاخره مردم، با مرگ من همه شروع به زندگی کردند
آه! اگر فقط می دانستم که این شوخی درباره خودم بود...

من به آسمان نگاه کردم، وبا دستم چشمانم را مالیدم.
از روی تخت افتادم، سرم از آنچه گفته بودم درد می گرفت.

تا اینکه بالاخره مردم، با مرگ من همه شروع به زندگی کردند
آه! اگر فقط می دانستم که این شوخی درباره خودم بود...

beegees.jpg

I Started a Joke


I started a joke, which started the whole world crying,
but I didn't see that the joke was on me, oh no.

I started to cry, which started the whole world laughing,
oh, if I'd only seen that the joke was on me.

I looked at the skies, running my hands over my eyes,
and I fell out of bed, hurting my head from things that I'd said.

Til I finally died, which started the whole world living,
oh, if I'd only seen that the joke was on me.

I looked at the skies, running my hands over my eyes,
and I fell out of bed, hurting my head from things that I'd said.

'Til I finally died, which started the whole world living,
oh, if I'd only seen that the joke was one me.