شازده کوچولو چی می خوای
روی زمین جای تو نیست
 این جا امیدی به سحر
برای فردای تو نیست
 آفتاب غروبی نداریم
روزای خوبی نداریم
واسه سفر به نا کجا
یه اسب چوبی نداریم

شازده کوچولو اون بالا
که غم آب و نون نبود
خونه به دوش شب و روز
بهانه ی جنون نبود

یه وقت مثل ما ها نشی
خسته، کلافه، نیمه جون
تو حسرت یه تیکه ابر
دیدن یک رنگین کمون
اینجا دیگه نشونه ای
از گل سرخ و لاله نیشت

شازده کوچولو اون بالا
که غم آب و نون نبود
خونه به دوشی شب و روز
بهانه ی جنون نبود

تو شب ها جای ستاره
سکه شماری می کنیم
با گل های پلاستیکی
فصلو بهاری می کنیم
کی گفته اینجا بمونی
پاشو برو به آسمون
همونجا پیش گل سرخ
تو خونه ی خودت بمون

نظرات 2 + ارسال نظر
دوست پاییزی شنبه 4 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ب.ظ

سلام
چه شعر های قشنگی!!!!
از کجا؟؟؟
همشون قشنگ بودن..‌:):)

عسل یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ب.ظ http://chera.iranblog.com

سلام
خیلی شعر قشنگی بود.
شعرهای کنار وبلاگ برام جالب بود.
انگار خیلی ناراحتی
هیچ چیز امیدوار کننده ای توشون نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد