-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1384 08:24
اگر می بینید سخنان کسی را متوجه نمی شوید علتش اینست که آن فرد شما را دوست ندارد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 اسفندماه سال 1384 16:43
شناخت حقیقی سنخیت ایجاد می کند وبعدتبدیل ماهیت می کند یعنی اگر گل را بشناسید گل می شوید ،چون شناخت حقیقی وارد روح انسان می شود وشناسنده وشناخته شده یک چیز اندآنچنان که اگر کسی خدا را شناخت تجلی خداوند می شود
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اسفندماه سال 1384 05:40
ویلیام بلیک می گوید :خداوند برای کسانی که در ظلمت هستند ،نور است ولی برای کسانی که در نورند به شکل زن ظاهر می شود
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1384 13:04
نه دیگه پا میشم این بار . خالی از هر شک تردید میرم اون بالا حالا مغرور تا بشینم جای خورشید
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1384 16:13
هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 اسفندماه سال 1384 21:02
من به فکر خستگی های پر پرنده هام تو بزن تبر بزن من به فکر غربت مسافرام اخرین ضربه رو محکمتر بزن
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 اسفندماه سال 1384 18:05
من به خط و خبری از تو غناعت کردم قاصدک کاش نگوی که خبر یادت نیست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 بهمنماه سال 1384 21:53
اسمون سینه ما خیلی وقته بی ستارست
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1384 06:32
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت غم من نخور که دوریت برای من شده عادت ای طلوع اولین دوست ای رفیق اخر من به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من مقصدت هر جا که باشه هر جای دنیا که باشه اون ور مرز شقایق پشت لحظه ها که باشی خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود تنها دست تو رفیق دست بی ریای من بود
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 بهمنماه سال 1384 20:02
یک حادثه با من باش زیبای اساطیری، تو زنده به اعجازی بی معجزه می میری تا عطر تنت باقیست من معجزه می مانم، بعد از تو چه خواهد کرد تقدیر نمی دانم آغوش تو تکراریست، تکرار خیال من، تندیس غرورت را در بستر من بشکن تقدیر تو رفتن نیست، تو سهم منی انگار، یک وسوسه عاشق شو، یک بار فقط یک بار می مانی و می دانم پابسته تقدیری، یک...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1384 22:07
من مثل شبای بی ستاره سرد و خالی ام خب میترسم جای عشق غصه رو یار تو کنم تو مثل قصه پر از خاطره هستی خب نمیخوام من بی نشون تو رو نشونه دارت بکنم
-
سفر
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1384 21:28
به قول حافظ ما هم داریم یه یار سفری
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 07:38
از ابتدا دست تو را در این قمار خوانده ام
-
باغ وحش برره
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 04:32
دعوای برره ای
-
قبرستان در مالزی
سهشنبه 20 دیماه سال 1384 07:12
من هیچی نمیگم فقط عکس ها رو ببینید . هر ۱ دونه قبر ۱۰۰میلیون میخری؟ به به چه جای با صفایی چه سبزه قشنگی از خاکستر ادم به اینجا رسیده . چقدر پول دار این فکر کنم واسه قشنگی باشه این که از طلاست فکر کنم صاحب این قبرستون هست خوش به حال صاحب قبرستون. ما که بخیل نیستیم خدا بیشتر کنه نمیدونم چیکاره هست این در ورودی. قبرستون...
-
متن حقوق بشر کورش کبیر
دوشنبه 19 دیماه سال 1384 12:18
اینک که به یاری مزداتاج سلطنت ایران، بابل و کشورهای چهارگانه را بر سر گذاشته ام اعلام می کنم که: • تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارمغان می کند کیش و آیین و باورهای مردمانی را که من پادشاه آنها هستم گرامی بدارم و نگذارم که فرمانفرمایان و زیر دستان من کیش و آیین و دین و روش مردمان دیگر را پست بدارد و یا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 دیماه سال 1384 06:36
گذشتم از هر هوسی تا تو به مقصد برسی
-
وصیت نامه داریوش کبیر
جمعه 16 دیماه سال 1384 20:31
اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله...
-
شقایق
سهشنبه 13 دیماه سال 1384 12:45
میگن چشای عاشق ۱ دنیا شعر و قصه است اما چرا عزیزم چشام لبریز غصه است میگن گل شقایق نشون داغ عشق من از نگاه داغت شدم باغ شقایق میگن اشک های عاشق پیش خدا عزیزه نمیدنم تا کی باید بریز ه و بریزه و بریزه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 دیماه سال 1384 11:49
آتیش جهنم رو اینجا خیلی چشیدم . جهنم هم برم عادت دارم دیالوگ طلایی فیلم رستگاری در ساعت ۸:۲۰
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 دیماه سال 1384 08:20
پام کم پیچ خرده بود خودم رو هم پیچوندن پ.ن: از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست * گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
-
لب
جمعه 2 دیماه سال 1384 10:41
بزار لب و بزارم رو لب تو بزار بکشم خودمو واسه تو بزار همه عالم بدونن آخه عاشق و معشوقیم منو تو
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 آذرماه سال 1384 16:32
دل عاشق و شکستن شده کار این زمونه . . . . . . . . . !!
-
من و عصای دستم
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 21:08
من و عصای دستم...... داداشه گلم
-
دادش سیاه در مالزی
شنبه 26 آذرماه سال 1384 10:39
دادش سیا م ضایع شد
-
تقدیم به تو
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1384 09:53
به چه مانندکنم موی پریشان تورا به دل تیره شب یا به یکی هاله دود که پریشان شده وریخته برچهره ماه به چه مانند کنم سرخی لبهای تورا به یکی لاله شاداب که بنشسته به کوه به شرابی که نمایان بود از جام بلور به صفای گل سرخی که بخندد درباغ یا به یاقوت درخشانی درنور چراغ مرمر صاف تنت رابه چه مانند کنم به یکی ابر سپید یابه یک مخمل...
-
من و جیگر
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 19:21
من وگامبو از راست به چپ : لیلا ( هم کلاسی من) و نازلی ( معلم زبان انگلیسی) و خودم و کارل ( معلم درس مدیریت) گامبو دلم خیلی برات تنگ شده برا هر روز دیدنت برا هر روز درس پرسیدنت برا این جملت که همش میگفتی زبان لیلا از تو بهتره برا حرف زدنت. برا شکلات خوردنت برا خاطره تعریف کردنات برا رقصوندنات برا کنفرانس خواستنات دلم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 17:32
کاش در بازار صداقت کمی ارزانی یود. کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب روی شفاف ترین خاطره مهمانی بود کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود مثل حافظ که پر از معجزه...
-
گامبو
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1384 05:22
گامبو!! دلم برات تنگ میشه !
-
دنیا مثل تو دیگه نداره
یکشنبه 29 آبانماه سال 1384 02:24
دنیا دیگه مثل تو دیگه نداره نه داره نه میتونه بیاره دلا همه بیقرار عشقه اما این عشقه که واسه تو بیقراره هیچکی مثل تو نمیتونه نمیتونه قلبم رو بخونه بگو بگو کدوم خیابونه که منو به تو میتونه برسونه