-
[ بدون عنوان ]
جمعه 31 شهریورماه سال 1385 21:26
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1385 07:40
حالا یادگار من بعد از سفر کردن تو طناب داره دیگه جون نداره دستام اخر قصه رسیده عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده ......
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1385 12:58
تو را گم کرده ام امروز و حالا لحظه های من گرفتاره سکوتی سرد و سنگینند و چشمانم که تا دیروز به عشقت میدرخشیدنت... نمیدانی چه غمگینند... چراغ روشن شب بود برایم چشمهایت نمیدانم چه خواهد شد پر از دلشوره ام ... بیتاب و دلگیرم کجا ماندی که من بی تو هزاران بار در هر لحظه میمیرم
-
۳ تا عکسی که هیچ ربطی به هم نداره
سهشنبه 31 مردادماه سال 1385 16:23
این از اون کلاغ های هست که هیچوقت به خونش نمیرسه همسایه جدید ما تو این جزیره اینم که دیگه ...... مدت کمی پیشش بودم شاید ۳ ساعت هم نشد ولی با تمام بچگیش خیلی با معرفت و مهربون بود وقتی من شربت رو ریختم زمین به همه گفت که اون شربت رو ریخته که شاید تو دنیای بچگیش نزاره کسی منو دعوا کنه اسمش رومینا هست و ۵ سالش هست خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 مردادماه سال 1385 12:27
راه میوفتم بی هدف مقصد راه و نمیدونم کاش میشد اروم بگیرم ولی افسوس نمیتونم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1385 17:04
تو پادگان جفت چشات جفت پا زدم بی معرفت
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 15:37
برو که رفتن بدون ما میرسه با ۱ دنیا نور
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مردادماه سال 1385 15:11
معصومیت از دست رفته
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 13:37
از غم نا مردمی ها بغض ها در سینه دارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1385 16:13
سلام من ۱ هفته ای هست که از تهران امدم شاید م ۱۰ روز اقا خوش گذشت ها اتفقا به پا قدم ما ۲ تا بارون باحال هم اومد. روز اخر که خیلی خوش گذشت چون با دوستان سال سوم دبیرستان خودم بودم از ظهر رفتم پیش دوستام . ناهار رو که مهمون این بودم : از بچه های با معرفت و از دوستام با حال منه راستی کیک بوکسر هم هست مرام کیک بوکسی هم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 16:11
دارم میرم به تهرون د ارم میرم به تهرون
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 خردادماه سال 1385 06:27
تو با من خنده هایـت مال مردم نگاه آشنایـت مال مردم هوسهایـت در آغوش رقیـبان غمت از من وفایـت مال مردم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 خردادماه سال 1385 18:18
Father: I want you to marry a girl of my choice پدر: من میخوام از تو که با تیکه ای که من برات انتخاب کردم ازدواج کنی و گرنه از ارث محروم میشی Son: "I will choose my own bride!" پسر: من خودم عروسم رو انتخاب میکنم Father: "But the girl is Bill Gates's daughter." پدر: اما این دختری که من میگم دختر بیل گیتس هست ها خر نشو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 18:29
وقته غصه ها سر رسیده شادی از خونه پرکشیده تو رو برد اون که افریده میدونم این جبر زمونه همه میریم به یه بهونه وای که بی تو شدم دیوونه مرگ تو رو باور ندارم بی تو تنهام یاور ندارم رفتی پدربزرگ واسه همیشه مهرت از دل بیرون نمیشه تو زنده ای برام همیشه کاشکی میمرد نفس تو سینه ام تا رفتنه تو رو نبینم بیزار از زمان و زمینم...
-
پدر بزرگ
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 18:41
چشم من بیا من و یاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن غیر گریه مگه کاری میشه کرد؟ کاری از ما نمیاد زاری بکن اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد هرچی دریا رو زمین داره خدا با تمومه ابرای آسمونا کاشکی میداد همه رو به چشم من تا چشام به حال من گریه کنن اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد تا قیامت دل من گریه...
-
فیفا ۲۰۰۴
جمعه 19 خردادماه سال 1385 07:54
دیشب انقدر فیفا۲۰۰۶بازی کردم تا از ناحیه زانو مصدوم شدم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 خردادماه سال 1385 12:38
واسه فراری نداره کاری میگذره از مرز خطر
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1385 08:46
معلم از تو ی جامیز
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 19:25
چه بکنیم که از هر طرف تیرهای غم و اندوه به سمت ما می آیند، تعدادش ان هم نامتناهی ا ست و سپر ی هم نداریم ! ما در مقابل این همه تیر غمی که توی عالمه چه باید بکنیم ؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 15:00
هیچکی عاشقت اینجور که منم نبود و نشد لاف نمیزنم
-
استفراغهای غرب
جمعه 25 فروردینماه سال 1385 18:36
میگن تهاجم فرهنگها داره میشه، اما اینی که به سوی جوانهای شرق هجوم آورده ابدا فرهنگ غرب نیست. استفراغهای غربه. ای کاش فرهنگ غرب هجوم می آورد. ای کاش ما هم کتابهای شکسپیر و ارسطو و... میخوندیم.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 02:22
مردم همه فقیرند مثل خودشما ، جز شما کسی نمی تواند به شما چیزی بدهد مگراینکه یکی بیا ی د و باخبرتان کند از ثروت خودتان.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 فروردینماه سال 1385 09:25
ما در کفن این عالم و در گورستان خیالات باطل در فشار قرار گرفتیم وآن فشار قبر همین الان دارد ما را فشار می دهد و جان های مرده اندر گور تن هستیم و مار وعقرب هم افکار وخیالاتی هستند که دائما ما را می گزند ؛همه مردم گرفتار یک بندی هستند و بندشان هم ترسهایی است که از آینده دارند و خوف و اندوهی که از گذشته دارندکه مثل...
-
من غلام قمرم
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 09:29
-
ما اول توی بهشت بودیم.
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1385 05:43
گفتند: میوه ی هستی نخور، چون هستی قید ایجاد میکنه و ما خوردیم و مقید شدیم. یعنی اول به قید ِ نیستی، آزاده بودیم. آزاد و راحت. اما خواستیم از نیستی با پیدا کردن ِیک صورت ِ اختصاصی "هست" بشیم. پس از شر ٍ نیستی راحت شدیم. شدیم موجود. بعد گفتند به میوه ی ترکیب نزدیک نشو. چون مرکب شدن ناراحتی داره. عناصر که ترکیب می شن،...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1385 17:49
هیچ جهنمی بدترازاین نیست که آدم به خودش نگاه کند وازخودش خوشش نیاید ، منتهاماازاین واقعه غفلت داریم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 فروردینماه سال 1385 20:16
محی الدین می گویدکه جهنمی هارابه زوربه جهنم نمی برندبلکه به دلیل سنخیتی که پیداکردندبا آنجاخودشان با شوق واشتیاق به جهنم می روندومی گوینددرهای جهنم بازاست ولی هیچکس ازجهنم فرار نمی کند چون شوق پیداکردند وبه طلب چیزی می آیند در جهنم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 10:49
اگر کسی رادچار فراق کنید به فراق مبتلایتان می کنند ، فکر هم نکنید که چه فراقی ؟ فراقهایی در عالم هست که انسان به ذهنش خطور نمی کند انسان را به فراق از پروردگارش به فراق از عزیزترین فردش مبتلا می کنند کسی که به آن عزیزترین عزیز رسیده باشد وبه کسی که هوالعزیز،یعنی عزیز فقط اوست رسیده باشدچطور می تواند فراق او را تحمل...
-
مشخصات انسان الهی
یکشنبه 28 اسفندماه سال 1384 06:44
از مشخصات انسان الهی ا ین است که دیدار او انسان را به یاد خدا ، زیبایی و خوبی می ا نداز د و در مواقعی که دیگران عصبانی می شوند او نمی شود و جاهایی که دیگران بخاطر منافعشان شروع به غیبت می کنند او نمی کندو انسان الهی غیب است و به ظاهر در کنار ما نشسته ولی در واقع بر قله انسانیت تکیه زدهوالهی بودن انسان به ظاهر انسان...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 اسفندماه سال 1384 11:46
همه عمرتان راصرف این بدنی که قراراست سرآخرغذای کرمان شود،نکنید؛صرف یک چیزی بکنیدکه فرشتگان می خواهندبردارندوببرند ب.ن بدبخت شدم . زندگیم از دستم رفت