.............
من از روئیدن خار
سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد
بدین بالا نشستنها
............................
این خوارج همه را غرق ریا میبینم
بر سر نیزه نه قران که خدا میبینم
.............................
گفتنی ها همه راز است ولی خواهم گفت
سر این رشته دراز است ولی خواهم گفت
من فروپاشی ارکان وفا را دیدم
خوش ندارید ولی اشک خدا را دیدم
چه چمنها که نروئیده پریشان کردند
چه خداها که فدای دو سه من نان کردند
چه لطیفان که به پیران حبش بخشیدند
چه ظریفان که به مشتی تن لش بخشیدند
همه را دیدم و بر بستر خون خوابیدم
این حکایت تو فقط میشنوی من دیدم
ادامه...
کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد و با یاد کوه های پر برف قفقاز خود را سرگرم سازد؟
یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کُند کنَد؟
یا برهنه در برف دی ماه فرو غلتد و به آفتاب تموز بیندیشد؟
نه هیچ کس ! هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد چرا که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صد چندان بر زشتی آن ها می افزاید.
همچین حال کردم این شعرو تو وبلاگ چند نفر بنویسم... خوب... پس تهرون تشریف میارید...؟ نمی دونم از اون هایی هستی که تا از شر تهرون خلاص شده یهو احساسات وطن دوستیش گل کرده و همه رو نصیحت میکنه که غربت تلخه و وطن ماهه و نازه و از این حرفا............ یا از اونایی که زیادم از دست غربت ناراحت نیستی... به هر حال خوش اومدی... راستی نمی تونی جاتو با من عوض کنی که این مدت که شما ایرانی من برم جای شما اونور که تعادل جمعیتی دو کشور حفظ بشه؟؟؟؟ پوسیدیم توی این تهرون... علت این که چایی نخورده پسر خاله شدم اینه که من اصولا چایی نمی خورم... و مهمتر این که از نوشته هات خیلی خیلی خوشم اومد... وری ماچ !!!! یه چند تا جمله ی قشنگ فرنگیم بنویسم که حق مطلب ادا بشه :
Life is but a dream Drifting on a stream, a stream Consciously it seems All of what remains Ego brain Man made shame Shame, Love after it rains You see my pain is real Watch my world dissolve And pretend that none of us see the Fall As I turn to sand You took me by the hand And declared, that love prevails over all I am just a man Fighting other men For land, for land While I turn to sand In spite of the pain Ego brain Man made Shame Shame, Love after it rains You see my pain is real Watch my world dissolve And pretend that none of us see the Fall As I turn to sand You took me by the hand And declared that love prevails over all All of what remains Ego brain Man made shame Shame, Love after it rains You see my pain is real Watch my world dissolve And pretend that none of us see the Fall As I turn to sand You took me by the hand And declared that love prevails over all.
سلام دوست عزیز وبلاگ عشق نیلوفری با هشت مطلب جدید منتظر قدمهای گرم توست. پس کلبه عشق ما را با نظرات با صفای خود در مورد یکی از این مطالب روشن کن. امیدوارم این مطالب را بپسندی.
باید بگذاری و بگذری تو را عابری خواهم پنداشت که با عبورش از سرزمین جنگ زده ام برای مدتی هر چند کوتاه آبادی را به من بازگرداند پس منتظر عبور تو خواهم ماند
منتظر خواندن نوشته های زیبایت میمانم. پس هر زمان سخنی تازه داشتی بدان اینجا گوشی برای شنیدن و چشمی برای خواندن و دلی برای همدردی هست. مرا بیخبر نگذار
چه فرق می کند گو شواره هایم شکو فه نارنج باشد یا هیچ نباشد کو چشمی برای تماشا؟ چه فرق می کد ماه پشت ابر باشد یا که نباشد کو سری پشت پنجره ها ؟ چه فر قی می کند کسی باشد یا نباشد کو دست تمنا ؟ باد از کجا آورد تخم این همه تنهایی را ؟
کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد و با یاد کوه های پر برف قفقاز خود را سرگرم سازد؟
یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کُند کنَد؟
یا برهنه در برف دی ماه فرو غلتد و به آفتاب تموز بیندیشد؟
نه هیچ کس ! هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد چرا که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صد چندان بر زشتی آن ها می افزاید.
همچین حال کردم این شعرو تو وبلاگ چند نفر بنویسم...
خوب... پس تهرون تشریف میارید...؟ نمی دونم از اون هایی هستی که تا از شر تهرون خلاص شده یهو احساسات وطن دوستیش گل کرده و همه رو نصیحت میکنه که غربت تلخه و وطن ماهه و نازه و از این حرفا............ یا از اونایی که زیادم از دست غربت ناراحت نیستی... به هر حال خوش اومدی... راستی نمی تونی جاتو با من عوض کنی که این مدت که شما ایرانی من برم جای شما اونور که تعادل جمعیتی دو کشور حفظ بشه؟؟؟؟ پوسیدیم توی این تهرون...
علت این که چایی نخورده پسر خاله شدم اینه که من اصولا چایی نمی خورم... و مهمتر این که از نوشته هات خیلی خیلی خوشم اومد... وری ماچ !!!!
یه چند تا جمله ی قشنگ فرنگیم بنویسم که حق مطلب ادا بشه :
Life is but a dream
Drifting on a stream, a stream
Consciously it seems
All of what remains
Ego brain
Man made shame
Shame, Love after it rains
You see my pain is real
Watch my world dissolve
And pretend that none of us see the Fall
As I turn to sand
You took me by the hand
And declared, that love prevails over all
I am just a man
Fighting other men
For land, for land
While I turn to sand
In spite of the pain
Ego brain
Man made Shame
Shame, Love after it rains
You see my pain is real
Watch my world dissolve
And pretend that none of us see the Fall
As I turn to sand
You took me by the hand
And declared that love prevails over all
All of what remains
Ego brain
Man made shame
Shame, Love after it rains
You see my pain is real
Watch my world dissolve
And pretend that none of us see the Fall
As I turn to sand
You took me by the hand
And declared that love prevails over all.
سلام کلاه قرمزی ! خوبی ؟ امیدوارم مسافرت بهت خوش بگذره و شیرین ترین خاطرات رو تجربه کنی ...
سلام دوست عزیز
وبلاگ عشق نیلوفری با هشت مطلب جدید منتظر قدمهای گرم توست. پس کلبه عشق ما را با نظرات با صفای خود در مورد یکی از این مطالب روشن کن. امیدوارم این مطالب را بپسندی.
باید بگذاری و بگذری
تو را عابری خواهم پنداشت
که با عبورش از سرزمین جنگ زده ام
برای مدتی هر چند کوتاه
آبادی را به من بازگرداند
پس منتظر عبور تو خواهم ماند
منتظر خواندن نوشته های زیبایت میمانم. پس هر زمان سخنی تازه داشتی بدان اینجا گوشی برای
شنیدن و چشمی برای خواندن و دلی برای همدردی هست. مرا بیخبر نگذار
چه فرق می کند
گو شواره هایم
شکو فه نارنج باشد
یا هیچ نباشد
کو چشمی برای تماشا؟
چه فرق می کد
ماه پشت ابر باشد
یا که نباشد
کو سری پشت پنجره ها ؟
چه فر قی می کند
کسی باشد یا نباشد
کو دست تمنا ؟
باد از کجا آورد
تخم این همه تنهایی را ؟
شاد و سلامت و پیروز باشید
تو که برگشتی چرا آپ نمی کنی پس ؟!...منتظرم ...
خب آپ کن دیگه
تو که خیلی وقته اومدی