.............
من از روئیدن خار
سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد
بدین بالا نشستنها
............................
این خوارج همه را غرق ریا میبینم
بر سر نیزه نه قران که خدا میبینم
.............................
گفتنی ها همه راز است ولی خواهم گفت
سر این رشته دراز است ولی خواهم گفت
من فروپاشی ارکان وفا را دیدم
خوش ندارید ولی اشک خدا را دیدم
چه چمنها که نروئیده پریشان کردند
چه خداها که فدای دو سه من نان کردند
چه لطیفان که به پیران حبش بخشیدند
چه ظریفان که به مشتی تن لش بخشیدند
همه را دیدم و بر بستر خون خوابیدم
این حکایت تو فقط میشنوی من دیدم
ادامه...
بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!
سلام
آقا احسان خیلی جالب بود امیدوارم موفق باشی
سلام مرسی ممنون شما هم با احساس و زیبا می نویسی از اینکه به من سر زدی یک دنیا ممنون موفق باشی دوست عزیز
سلام خیلی باحال بود ولی من بهش میگم سر کلاس موبایل بازی می کردی :ی
سلام احسان عزیز
تصویر خیلی جالبی است معلم را از دیت دانش آموز خوب به تصویر کشیده
دیگه به طرف یار وبلاگی نمی آیی
تا بعد