.............
من از روئیدن خار
سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد
بدین بالا نشستنها
............................
این خوارج همه را غرق ریا میبینم
بر سر نیزه نه قران که خدا میبینم
.............................
گفتنی ها همه راز است ولی خواهم گفت
سر این رشته دراز است ولی خواهم گفت
من فروپاشی ارکان وفا را دیدم
خوش ندارید ولی اشک خدا را دیدم
چه چمنها که نروئیده پریشان کردند
چه خداها که فدای دو سه من نان کردند
چه لطیفان که به پیران حبش بخشیدند
چه ظریفان که به مشتی تن لش بخشیدند
همه را دیدم و بر بستر خون خوابیدم
این حکایت تو فقط میشنوی من دیدم
ادامه...
چه ساعتها که سرگردان،بساز مرگ رقصیدم! از این دوران آفت زا،چه آفتها که من دیدم! سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم. فتادم در شب ظلمت،بقعر خاک،پوسیدم ز بسکه بالب محنت،زمین فقر بوسیدم. کنون کز خاک غم پر گشته این صد پاره دامانم چه میپرسی که چون مردم؟چسان پاشیده شد جانم؟ چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم؟، ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم که خون دیده،آبم کرد و خاک مرده ها،نانم! همان دهری که با پستی بسندان کوفت دندانم! به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم:انسانم! ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بدمستی وجودم حرف بیجائی شد اندر مکتب هستی شکست و خرد شد،افسانه شد،روزم به صد پستی کنون...ای رهگذر!در قلب این سرمای سرگردان به جای گریه:بر قبرم،بکش با خون دل دستی: که تنها قسمتش زنجیر بود،از عالم هستی!
سلام
خیلی زیبا مینویسید حال کردم.
چه ساعتها که سرگردان،بساز مرگ رقصیدم!
از این دوران آفت زا،چه آفتها که من دیدم!
سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان
هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم.
فتادم در شب ظلمت،بقعر خاک،پوسیدم
ز بسکه بالب محنت،زمین فقر بوسیدم.
کنون کز خاک غم پر گشته این صد پاره دامانم
چه میپرسی که چون مردم؟چسان پاشیده شد جانم؟
چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم؟،
ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم
که خون دیده،آبم کرد و خاک مرده ها،نانم!
همان دهری که با پستی بسندان کوفت دندانم!
به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم:انسانم!
ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بدمستی
وجودم حرف بیجائی شد اندر مکتب هستی
شکست و خرد شد،افسانه شد،روزم به صد پستی
کنون...ای رهگذر!در قلب این سرمای سرگردان
به جای گریه:بر قبرم،بکش با خون دل دستی:
که تنها قسمتش زنجیر بود،از عالم هستی!
یه سر بزنید خوشحال میشم.
خیلی قشنگ بود
واقعاّ راست میگی
حرفای دل رو می زنی
حالا چرا زندگیت از دستت رفت؟؟؟