با تو هستم ای مسافر ای به جاده تن سپرده
ای که دلتنگی غربت منو از یاده تو برده
هنوزم هوای خونه عطر دیدار تو داره
گل به گل گوشه به گوشه تو رو یاد من میاره
با تو من چه کرده بودم که چنین مراشکستی
بی وداع وبی تفاوت سرد و بی صدا شکستی
به گذشته بر میگردم به سراغ خاطراتم
تازه می شود دوباره ازتو داغ خاطراتم
به تو می رسم همیشه در نهایت رسیدن
هرکجا باشی وباشم به تو برمی گردم از من
این توئی همیشه ی من توی آینه تقدیر
با همه شکستم از تو نیستم از دست تو دلگیر
با تو من چه کرده بودم که چنین مراشکستی
بی وداع وبی تفاوت سردو بی صدا شکستی

نظرات 2 + ارسال نظر
سوسمارنارنجی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:31 ق.ظ http://sosmarenarenji.blogsky.com

یعنی میتونی کسی رو که دوستش داشتی نفرین کنی حالا هر چقدم بدی کرده باشه بهت؟ من که فکر نکنم بتونی و از دلت بیاد حتی

لیمویی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 04:58 ق.ظ http://pacific.blogsky.com

تو کاری نکردی باهاش..اون سکوندت چون مهربونی بلد نبود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد