ای بداد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت
توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی
تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقی جون پناهی
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من مخور که دوریت
برای من شده عادت
ناجی عاطفه ی من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من
از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه ندانم
که منو دادی نشونم
وقتی شب شب سفر بود
توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه ی شب
تپش حراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست
بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی
بتنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده شبو در یدی
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دور ی
برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست
ای رفیقو آخر من
بسلامت سفرت خوش
ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه
هر جای د نیا که باشی
اونور مرز شقایق
پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت
سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق
دست بی ریای من بود
یه دختر چینیه اومد پرسید شما ها ( منظورش مسلمون ها بود) میتونید چند تا زن بگیرید ؟
گفتم : آره
گفت تو این کارو میکونی ؟
گفتم : مگه دیوانم
ناراحت شد و رفت
روزانه !
امروز تعطیل بودیم حوصلم سر رفته
احساس میکنم چاق تر شدم باید کم کنم
جمله روز !
شام دیشب خیلی چسبید
لعنت بر تو گرلی
حتی معذرت هم نخواستی
خوشحالم
فقط ۱ هفته دیگه باید قیافه ی نحزت رو تحمل کنم
برو گمشو از جلو چشمم
دوست دارم
تو رو اندازه دریاها
دوست دارم
تو رو به قدر دنیا
بیشتر از دیروز
کم تر از فردا ها
اخبار هفته :
۱- با گرلی فقط ۱ کلمه حرف زدم
۲- یک نفر رو خیلی اذیت کردم ( امروز)( از دستم ناراحت نباش )
۳- بابام رفته مسافرت هنوز نیومده دلم براش تنگ شده
۴- رفتم با ماشین تک چرخ زدم بعد هم با داداش امیرم ( عصای دستم و پاره تنم و جگر گوشم ) رفتیم مسابقه ماشین سواری که با دیوار شاخ به شاخ کردیم امیر که رو کاپوت نشسته بود سرش شکست ولی سالمه
۵-کتاب شازده کوجولو رو تموم کردم
۶-امروز ۱ کاردستی به سبک کوبیسم ساختم (همه سر کارن فعلا )
۷-از تو کالج دارم آپ میکنم . الان دلم واسه مامانم تنگ شده ۱ ذره شده دلم براش
۸-چه بارونی میومد جون میداد واسه راه رفتم و فکر کردن حیف . . . . . . . .